ميدونيد يه روزايي هس كه ديگه سن توي شناسنامه معيار نيس
فقط و فقط دلت ميخاد يه ربان مشكي بياد كنار عكستو الفاتحه
منم چيزاي تلخيو تجربه كردم شكستاي پشت سر هم
چندتا از اين شكستامو توي ادامه مطلبم گفتم اگه خواستين بخونين
ميدونيد يه روزايي هس كه ديگه سن توي شناسنامه معيار نيس
فقط و فقط دلت ميخاد يه ربان مشكي بياد كنار عكستو الفاتحه
منم چيزاي تلخيو تجربه كردم شكستاي پشت سر هم
چندتا از اين شكستامو توي ادامه مطلبم گفتم اگه خواستين بخونين
ميدوني عشقم جهانم بي تو الف ندارد
جهنمي بيش نيس
دلم براي ديدنت لك زده براي بوسيدنت پر و جان ميدهد براي داشتنت
اما تو بي معرفت تر از اين حرف هايي
تو حتي ديدنت را هم از من گرفته و در خيال هم دوستم نداري
نا مهربان من مرد من دستانت پناهگاه روزهاي پراز آشوب من است با من باش
سلام دوست جونم
ميدونم متنام رو ميخوني اما نظر نيديد لا اقل دعا كنين بلام ميسي بوس بوس
بچه ها اگه يه روز من مردم يكي مياد اينجا خبرشو بهتون ميده
خواهش ميكنم ازتون اگه تا قبل از شب اول قبرم خبردار شديد برام نماز وحشت بخونيد
لطفا به اطرافيان هم بگيد برام بخونن
ممنون....... البته نمودونم كي ميميرماااااااا
در كل گفتم دعام كنيد اگه تا آخر ايم ماه مبارك به عشقم نرسم زندگيم به آخرش ميرسه.
اي كاااااش لااقل يه نفر اينجا فقط يه كلمه مي گفت بابا دمت گرم اصن برو بمير با اينهمه داغون بودنت
اما انگار دارم واسه يه فضاي تهي مطلب ميذارم كه آدماش اصن وجود واقعي ندارن
امروز داغون ترم از روزاي قبل بخاطر يه دنيا اتفاق افتضاح
اصن انگار شانس ما اينجوري بودع كه ننمون مارو زاييد تا به خودمون اومد دنيا مارو گاييد
هه ديگه ايمان آوردم به اينكه هركي دلش پاكه زندگيش به فاكه
آرره اينجورياس وقتي دلت بگيره و كسي نباشه يه كلمه بگه چه مرگته ميشي يه لاشيه ناشي كه هيچ فرقي نداره با يه مرده يا نقاشي
شما كه دعا نكردين ما به عشقمون برسيم لااقل دعا كنين چشام واسه هميشه بخوابن و قلبم..قلبم واسه تا ديگه كسي نگه اينم يه دختر داغون مثه بقيس بدرود
نظــــــــرتون در مورد دنياي دخملونم شيه؟؟؟؟
قضيه عاشق شدن من مال تقريبا يه ماه پيشه وقتي اونرو براي اولين بار ديدم
اولش فقط يه حسي مثل اينكه برام جالب بود رفتارش .
اما يواش يواش با ديدن حركتاي جالبش صداي قشنگش لبخند و چشمكاي يواشكيش دلم لرزيد واسه خواستنش واسه داشتنش
ما خيلي از هم فاصله داريم و فقط پجشنبه و جمعه ميتونم ببينمش چون دانشگاهم ميره وقت نداره حتي اينورا بياد.
هنوز هيچي بهم نگفته ما اصن يه كلمه هم لفظي باهم حرف نزديم تمام حرفامون با نگاه بود و تهش يه لبخند تلخ كه ديگه وقت رفتن اون رسيده .
شايد باورتون نشه اما حتي وقتي اسمش تو خونمون مياد من دستم مي لرزه نميدونم اسمش عشقه يا مجنون شدن اما هر چي كه هس داره منو ديوونه ميكنه
دعا كنين بهش برسم